یک سبد تنهایی

متن مرتبط با «زلزله و پیامد های آن» در سایت یک سبد تنهایی نوشته شده است

او امد

  • و ابراهیم عزیز سهم من از سرنوشت شد. دقیقا همان چیزی که میخاستم . + نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۵ساعت 16:10&nbsp توسط نرگس  |  , ...ادامه مطلب

  • برای او

  • یک خستگی عمیق روی دلم نشسته یک اه سنگین یک بغض نامعلوم یک درد کاری. انگار دنیا را بغل کرده باشم و از بخشش خدا دور شده باشم. حس بنده ای را دارم که به خدا اعتماد نکرد و در عوض با دنیا معامله کرد بنده ای که می دانست چه می خواهد اما از آنچه پیش آمد بی خبر شد و بی خبر ماند. حس سنگین ترس تمام سلول‌های بدنم را گرفته و دارد خفه ام می کند. کاش آغوش خدا باز می شد تا پناهنده دائمی اش می شدم کاش رشته نامرئی دردها از حرکت باز ایستد تا اکسیژنی دوباره به حیاتم برگردد. خسته ام و دلم می خواهد اغوشی برای گریستنم باز شود خسته ام و دوست دارم پلک هایم را ببندم و دنیای کنونی ,برای اولین بار چگونه بکنیم,برای اولین بار چگونه لب بدهیم,برای او نوشتم گذشته ها,برای او,برای اولین بار,برای اولین بار ثبت نام یارانه,اواکس برای اندروید,اواکس برای کامپیوتر,اپرا برای اندروید,اواکس برای جاوا ...ادامه مطلب

  • چراغها را من خاموش می کنم

  • حس و... حال من پس از رمان چراغ ها را من خاموش می کنم  اثر زویا پیرزاد...    رمانی که به زیبایی احساس و عاطفه یک زن نگران را نسبت به تمامیت زندگی بازتاب می دهد.  احساس میکنم خود خود کلاریسم. با نمه . هایی از آلیس و اندکی امیل.  کلاریسم همیشه نگران امور خانه همیشه پشتیبان عاطفی و احساسی دیگران.  و  آلیسم در جستجوی همسری مهربان.  و چراغ های عاطفه من سالهاست خاموش است سالهاست عشقی متروک در دلم راه می رود نه قدرتی دارد و نه می شناسمش چراغ ها سالهاست بی سو در افق محوند و دیگر ستاره ای در اسمان من ندرخشید و مردی نخندید تا شاخه صورتی رز را شادمانه  بگیرد,چراغها را من خاموش می کنم,چراغها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد,دانلود چراغها را من خاموش میکنم,چراغها را من خاموش ميكنم,کتاب چراغها را من خاموش می کنم,دانلود کتاب چراغها را من خاموش میکنم pdf,نقد کتاب چراغها را من خاموش میکنم,خلاصه رمان چراغها را من خاموش می کنم,دانلود كتاب من چراغها را خاموش ميكنم,زويا پيرزاد چراغها را من خاموش ميكنم ...ادامه مطلب

  • هنوز تنهایم

  • حس تلخی است مثل قهوه تلخ مثل شکلات تلخ حتی تلخ تر که در سی و اند سالگی  احساس تنهایی کنی.  که شانه هیچ مردی نباشد تکیه گاهت شود  و آرامش بخشت  حس تلخی است  که غصه هایت را فرو بری و تلخ لبخند بزنی.  مثل جوی آب در من جاری است در سی و اند سالگی ام راه می رود و قدم می زند.  موجودی ترسناک  فراتر از همه بغض ها و تجارب این تنهایی تلخ این افسانه تاریک...  تنهایم و هنوز مردی نیست که  در کم کند و دوستم بدارد و دردهایم را بشنود حقیقت دارد این روزهای تلخ با خودم قرار می گذارم لب رودخانه  کنار حوض  در دل جنگل های وحشی با خودم  خود تنهایم  ابرها گریه دارم سالها بغض نهان و ن,هنوز تنهایم,هنوز یار تنهایم,هنوز از یار تنهایم,هنوز هم یار تنهایم,هنوز از یار تنهایم معین ...ادامه مطلب

  • زلزله های پی در پی لردگان

  • از ده مرداد تا به امروز در اینجا سرزمین من لردگان 35بار زمین لرزید.    روزهای اول انقدر استرس بالا گرفت که قسمت چپ سرم درد میکرد.    و پناه بردم به ایندرال و گل گاوزبان و استوخودوس.    دیشب برای اولین بار در مدرسه اسکان دادیم خودمان را.    مسوولان ان طور که باید اطلاع رسانی نکردند حتی تعداد بسیاری از کودکان ترس های شبانه برداشته اند و من در گمان بچگانه خود...  ای کاش صدا و سیما از طریق شبکه جهان بین اطلاع رسانی و هشدار لازم را می داد ای کاش یک مشاور کودک با بچه ها حرف می زد.  ای کاش...  امروز 7روز از روزهای پرتنش می گذرد  امروز وسائل لازم بحران را در دو سبد آما,زلزله های پی در پی خوی,زلزله های پی در پی نشانه چیست,زلزله های پی در پی,زلزله های پی در پی در لردگان,زلزله های پی در پی بجنورد,زلزله های پیاپی لردگان,زلزله های پیش بینی شده,زلزله های 50 سال پیش,زلزله های پنجاه سال پیش ایران,زلزله و پیامد های آن ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها