پس از چندی

ساخت وبلاگ
می زند قلبم در سرمای نه چندان زیاد بهمن .. و من هی غوغا می کنم هی شعر میخوانم و کودک درونم را که هنوز با جهان مادی اخت نشده به بازی فرا می خوانم ... بازی زندگی .بازی قرار و فرود ... چالشها .لبخندها . دردها و .    

زندگی را این آینه تمام قد هستی را می ستایم و دوستش دارم و خودم را میان دست هایش قرار میدهم. اسب سرنوشت که بیاید دختری تیرماهی به عشق پسری شهریوری راهی سفر زیستن خواهد شد. دختری و پسری با دنیاهای گوناگون . دردهای مشترک شادیهای مشترک رنج ها قابل تامل و .....

تقدیر می آید و می رود و من دریچه قلبم را که تماما از  او سرشار است با توکل به خدا به روی آینده ای خوب و روشن باز میکنم ... و خدا را قسم میدهم که روحمان را آنقدر قوی کند تا قرار و فرود زیستن ما را از اهداف بزرگمان دور نکند .

خدایا به روشنی صبحگاهان و تاریکی شبانگاهان سوگندت می دهم که از علاقه مان بخوبی مراقبت بفرمایی.

از تو سپاسگزارم خدای عزیز 

+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۶ساعت 19:20&nbsp توسط نرگس  | 

یک سبد تنهایی ...
ما را در سایت یک سبد تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sabadtanhayio بازدید : 120 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 9:05