سخنی با یار

ساخت وبلاگ
ابراهیم من ابراهیم عزیزم

چقدر دوست داشتن تو زیباست. چقدر خواستن تو شیرین است. چه اندازه بودن تو تمام لاجوردها را در زندگی من فرو ریخته.

میدانم چقدردوستم داری و میدانم چقدر خواستن تو در روحم ریشه دوانده.

دوست داشتن دو طرفه عزیز جانم ابرهیم همین است که تو بیقرار منی و من بیقرار تو.

که من سرشارم از آرزوهای خوب برای تو و تو نیز.

کاش ابراهیم اشتیاقمان به هم چنان شعله ور شود که انسانیت در ادامه عشقمان شعری شود برای نسل آینده مان.

ابراهیم آرامش را با تو معنی میکنم آسایش را و آسودگی در برابر همه سختی ها.

عشق عزیزم ... میدانی در انبوه این همه فکر در انتظارت هستم.

☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺☺

ابراهیم من. ابراهیم عزیز و گرامی ام هرگز فکر نمی کردم بشود یک مرد را اینچنین دوست داشت.

هرگز در خیالم با وجود همه ترس هایم گمان نمی کردم بشود دلتنگ مردی باشم . مردی مثل تو با همه ماجراها.

از تو ممنونم . اولین دلیل خواستنت علاقمند کردن من به بعد معنویت بود.

نیمه الهی ام ای کاش تنها ترسی که در من شکل گرفته با دلیلی مثل کوچ تو در این نزدیکیها برای همیشه از بین برود.

میدانی چقدر دوستت دارم. میدانی بیقراری هامان چقدر زیبا هستند. کاش تو هم اهل نوشتن بودی. کاش احساست را در نامه ای زیبا برای نرگست پست میکردی.

از صمیم قلبم دوستت دارم آقای مهربانم ...

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ساعت 0:10  توسط نرگس  | 
یک سبد تنهایی ...
ما را در سایت یک سبد تنهایی دنبال می کنید

برچسب : سخنی, نویسنده : 1sabadtanhayio بازدید : 126 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 22:57